این حجاب نیست..!

غنچه باز شده بسته نخواهد شد، پر پر میشود...

این حجاب نیست..!

غنچه باز شده بسته نخواهد شد، پر پر میشود...

مشخصات بلاگ

ستر من از سلاله عشق من است...
این دست و پای بسته ی من نیست!
به زیر چادرم پرنده ای نهان است.
من آزادی را از ورای آزادگی ام رصد میکنم.
من خویشتنم را برای تو پنهان کرده ام...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خون» ثبت شده است

برای تو مینویسم حرام زاده!

برای تو که میدانم درازگوشان عالم به خلوص مخملین گوشهایت غبطه میخورند!

برای تو که میدانم عطش چشمان حریصت را فقط خون سیراب میکند!

با توام...سگ نگهبانِ شیطان بزرگ!

اینجا

پر است از علی اکبر و قاسم...

اینجا

بوی غیرت اباالفضلی، راه نفسهای کثیفت را میبُرَد...

اینجا

همه منتظر یک اشاره ی امیرند...

دست و پا بزن!

شیعه دارد عشق بازی میکند با جان کندنهایت!

-

پی نوشت:

سیل مظلومیت غزه و مردمان غریبش آخر با خود میبَرَد، بی خیال های اسلام آورده را!

مرگ بر اسرائیل

 

اسفند انگار ماهیت اش به عطرش ست...

بوی دود، بوی سوختن، بوی دور شدن آلایش و آلودگی!

اسفند بوی عید هم میدهد...

بوی نوروز، بوی بهار، بوی منطقه!

 

چقدر شباهت زیاد است بین حال ما و روزهای آخر سال!

سال دارد نفس های آخرش را میکشد و ما هم...

سال دارد لباس نو میپوشد و ما هم...

سال دارد یخ از تن آب میکند و ما هم...

-

دلم برای راه رفتن روی زمینی که با هر قدم دلم بریزد از اینکه "نکند  همین حالا خون شهیدی و جانبازی زیر پاهایم دارد لگد میشود و من بی خبرم..." بی تابی میکند.

دلم برای نفس کشیدن در هوای آدمهایی که خوب فهمیدند برای به آسمان رفتن، باید "به خود آمد" بی تابی میکند.

دلم برای دِلِستانِ خوزستان بی تابی میکند...

-

پی نوشت:

ـ هرسال شوق یکی برایم بیش از بقیه بود...فکه،فتح المبین، طلائیه، شلمچه، هویزه، معراج شهید محمودوند، شرهانی، نهرخین، اروند، خرمشهر...

امسال دلهره دارم اصلا یعنی میشود پایم به همان ایستگاه اول -پادگان شهید زین الدین- برسد؟!

ـ باز هم دستهای پُر رویی که میخواهد"پیرو" هم باشد، خالیست.