این حجاب نیست..!

غنچه باز شده بسته نخواهد شد، پر پر میشود...

این حجاب نیست..!

غنچه باز شده بسته نخواهد شد، پر پر میشود...

مشخصات بلاگ

ستر من از سلاله عشق من است...
این دست و پای بسته ی من نیست!
به زیر چادرم پرنده ای نهان است.
من آزادی را از ورای آزادگی ام رصد میکنم.
من خویشتنم را برای تو پنهان کرده ام...

چقدر می ارزی خانم؟!

يكشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ۰۸:۲۴ ب.ظ

خیلی از آنها که منوالفکرند و رمز پیشرفت خود و جامعه شان را در مردانه شدن بانوانشان می بینند قطعا این روزها خوشحالند و در تصوراتشان ایران جهان سومی را با سرعت و شتابی اعجاب آور به سمت کشوری پیشرفته در حال اوج گیری می بینند...

 زن باید اجتماعی شود، باید از خانه خارج شود، باید دوشادوش مردان کار کند، باید دستش در جیب خودش برود و مستقل شود، اصلا باید "مَرد" شود تا خودش را اثبات کند به کسانی که ریز می بینندش!

و مردش خرسند از اینکه شریک زندگی اش دارد در این وانفسای مخارج زندگی، باری از دوش او کم میکند!

کاش این وسط کسی بپرسد تکلیف مادری "مادر" را چه کسی بدوش میکشد؟

کسی بپرسد پس کِی قرار است خانه آرامش بگیرد از گرمای وجود منبع محبت خانواده؟

کسی بپرسد تکلیف مردانی که فقط روز اول همکار تو هستند، و از فردا هر روز صمیمی تر از دیروز میشوند، و یک روزی می نشینی و مقایسه شان میکنی با همسرت و مثل خیلی از دوستانت به این نتیجه میرسی که زود تصمیم گرفته ای و حتی پشیمان هم میشوی از انتخابش، چیست؟ و تکلیف احساسی که بین "تو و او" شاید سرد شود...!

کسی بپرسد آن لطافت و گل گونگی و ظرافت روحت کجا می رود و جایش را به چه می دهد و آیا اصلا بنای برگشتن دارد؟

کسی بپرسد شغلت، شأن زنانه ات را روی سرت نگه می دارد یا زیر پاهایت لِه میکند؟

کسی بپرسد بخاطر شاغل بودن تو، کدام جوان مجبور است خیابانهای شهر را متر کند و کماکان سرش به دخترکان همکلاسی و موبایل آپدیتش از موسیقی و تصاویر مزخرف و نشستن پای وبگردی(بخوانید ولگردی) و ...گرم باشد و وقتی ازش می پرسند تا کی قرار است عذب بمانی، تمام بی همتی هایش را بیندازد گردن شغلی که ندارد و درآمدی که ندارد و پولی که ندارد!

تو خوب میدانی که دنیای غرب با آن همه دبدبه و کبکبه اش وقتی با این سوالها مواجه میشود ترجیح میدهد سوتِ بلبلی بزند و سرش را با حرفه ی شوم " زن فروشی" تنوری کند!

با توأم بانو!

زن مسلمان ایرانی...

اجتماعی باش اما اشتباهی نباش!

 

پی نوشت:

- یادم نرود هر لحظه خدا را بخاطر زن بودنم، حیا داشتنم، و مهمتر مسلمان بودنم شکر کنم!

- روح حضرت روح الله(ره) شاد؛ خوب دانست این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته...

- تا زمانی که اسوه ای چون زینب کبری(س) را دارم نمی پذیرم از کسی که بگوید: اسلام با اجتماعی و موثر بودن "زن" مخالف است!

نظرات  (۶۰)

همه دخت پوران پوشیده روی همه سرو بالا همه مشک بوی
منیزه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده تنم آفتاب

البته این نکته رو هم در نظر باید گرفت اون دختر افراسیابه!!!!!!!!!!
خیلی از خانوما به خاطر کار و به اصطلاح آراستگی در کار مجبورند بی حجاب باشند چون نیاز دارند به پول !
والانم بازار بی حجابا داغه!!!!!!!!
پاسخ:
قطعا نه فقط بخاطر کار که همیشه باید آراسته بود اما آراستگی، بی حجابیه؟
بازار دست فروشی داغ تر!
یه کلام ختم کلام
برای همه ی آدم ها نباید نسخه واحد پیچید
من آدمی رو میشناسم که میگفت دخترا این کارو نکنن
همین باعث شد خیلی از دخترا بقیه حرفاشو نشنون و از این /ادم بدشون بیاد

خوبی حضرت آقا اینه که گرا میده دیگه بقیه مسیر با خودت چون ایشون میدونه آدمها و روحیه هاشون با هم متفاوته
و نباید گفت اگر رفتی تو شرکتی کار کردی بی دینی مثلا!!!!
میدونن که به اسم دین نباید این حرفا رو زد

نسخه واحد نپیچیم خواهشا
پاسخ:
سلام!
در پاسخ کامنت دوستان، موضع حقیر گویای اعتقادم به این مسئله هست.
بنده سرهنگ نیستم!من شاغلم :)
  • سرباز منتـــظر
  • سلام
    زیبانوشتیدوکامل وبی عیب
    درپناه حق
    پاسخ:
    سلام
    تمنا میکنم...
    مسئله حجاب به معنی منزوی کردن زن نیست.
    اگر کسی چنین برداشتی از حجاب داشته باشد ، برداشتش کاملا غلط و انحرافی است
    حجاب به هیچ وجه مزاحم و مانع فعالیت های سیاسی و اجتماعی و علمی نیست...
    "رهبر معظم انقلاب"

    بسیار زیبا نوشتید
    اجرکم عندالله

    کربلایی باشین
    یا علی
    پاسخ:
    انشالله...
  • طلبه امروزی
  • سلامی و درودی
    با دو مطلب «آواز ریحانه» و «سنگسار،اشتباهی1400ساله» بروز هستم . در این مطلب تفسیری نوین و معقول از مسئله خوانندگی زنان در موسیقی و سنگسار شده است .
    + معرفی دو کتاب «اخبارکافی» و «سیراندیشه» نوشته طلبه امروزی .
    پاسخ:
    نیومده، قابل حدس بود!
    اومدم. حدسم درست از آب دراومد! فقط وقت هدر دادم!
    یاعلی!
  • محمد ره انجام
  • سلام وبلاگ بنده بروز شد ازتون میخوام نظرتون رو بگید
    فرقی نمیکند کجا یا کی؟
    در هیاهوی این شهر،
    هرکجاوهر وقت دچار واهمه شدی
    با ایمانت وضو بگیر،زیر لب نیت کن:
    «حجاب میکنم،قربه الی الله».
    سلام
    برای این پست باید بگم که..
    جانا سخن از زبان ما میگویی....
    پاسخ:
    سلام...
    خب برای همین پستتان بود که فرمودید تنها نیام؟
    خب الان چه کار کنم / خوندم دیگه نظر بدم ندم؟
    خیلی قشنگ بود انصافا اگر این نظر شما عملی میشد این همه فساد رو توی خیابون و بیابون و اداره جات نداشتیم چه میشه کرد؟
    کسی گوش هم می کند به حرف من و شما ؟ کسی اصلا دلش می سوزد برای حال وخیم جامعه مان؟
    ذرهم فی خوضهم یلعبون
    موفق باشید
    و ممنون از حضورتان
  • زینب حیدری
  • خوبه... بزرگ بشی احتمالا شاید ممکنه بشه امیدی بهت باشه اما الانت خیلی ناامید کننده اس.. تا وقتی مشکلات دنیارو از نگاه تنگ نظرانه محدودیت های فردی خودت نگاه کنی تا ابد باید از زمین و زمان شاکی باشی که صد البته راه به جایی هم نمیبری. تمام دغدغه رسیدگی به مشکلات خانوماس؟؟؟!!!!!! جامعه زنان و جناب روحانی واقعا از شما مچکرن
  • سجاد مؤذنی
  • خدایا !
    خسته ام از فصل سرد گناه
    و دلتنگ روز های پاکی ام...
    بارانی بفرست ؛ چتر گناهم را دور انداخته ام.
  • سجاد مؤذنی
  • مرحوم حجة الاسلام دکتر امینی فرزند علامه امینی چنین می نویسد:

    پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم پدر بزرگوارم علامه امینی نجفی یعنی سال 1394 هجری قمری ، شب جمعه ای قبل از اذان فجر ایشان را در خواب دیدم.

    او را شاداب و خرسند یافتم.

    جلو رفته و پس از سلام و دست بوسی عرض کردم:

    پدر جان! در آنجا چه عملی باعث سعادت و نجات شما گردید؟

    گفتند: چه می گویی؟

    مجددا" عرض کردم:

    آقا جان! در آنجا که اقامت دارید، کدام عمل موجب نجات شما شد؟

    کتاب الغدیر ... یا سایر تألیفات .... یا تأسیس و بنیاد کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام؟

    پاسخ دادند: نمی دانم چه می گویی. قدری واضح تر و روشن تر بگو!

    گفتم: آقا جان! شما اکنون از میان ما رخت بر بسته اید و به جهان دیگر منتقل شده اید. در آنجا که هستید کدامین عمل باعث نجات شما گردید از میان صدها خدمت و کارهای بزرگ علمی و دینی و مذهبی؟

    مرحوم علامه امینی درنگ و تأملی نمودند. سپس فرمودند:

    فقط زیارت ابی عبدالله الحسین علیه السلام.

    عرض کردم: شما می دانید اکنون روابط بین ایران و عراق تیره و تار است و راه کربلا بسته ، چه کنم؟

    فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین علیه السلام برپا می شود شرکت کن. ثواب زیارت امام حسین علیه السلام را به تو می دهند.

    سپس فرمودند: پسر جان! در گذشته بارها تو را یادآور شدم و اکنون به تو توصیه می کنم که زیارت عاشورا را هیچ وقت و به هیچ عنوان ترک و فراموش نکن.

    مرتبا" زیارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظیفه بدان. این زیارت دارای آثار و برکات و فوائد بسیاری است که موجب نجات و سعادتمندی در دنیا و آخرت تو می باشد ...
  • علی صداقت
  • امام على علیه السلام :

    حُسنُ الخلاقِ یُدِّرُ الرزاقَ وَیونِسَ الرِّفاقَ؛
    خوش اخلاقى روزى هارازیادمى کندومیان دوستان انس والفت پدیدمى آورد.

    نهج الفصاحه، ح 781
    توافقات هرچی نداشت توهم داشت ...
    اولین دروغ سال توافق بود
    دومیش هم ناحیه ی پربار بود ؛
    لابد بارش لوازم کاخ نشینی و دروغ های مصلحتی بوده :دی
    نگید این حرفها رو ...
    ناحیه ام آرزوست.
    بله همونطور که از هارت و پورت های دهان نحس و نجس یک سگ هار ...
    ئه ببخشید ما داشتیم ادب می آموختیم اشتباه شد!
    با داشتن چنین الگویی ذزت پرانی هم یه حرف خیلی عادی و مودبانه ست.

    در جواب زینب خانم شما که اعتقاد و عملت زمین تا آسمون فاصله داره. قرار بود خونه بنشینید که مردها هم به گناه نیفتند. راست میگید جنس مرد خرابه حتی از روی اون چادر هم می تونه خیلی تصورها بکنه که چه بسا اون چادر تخیل ها رو تقویت هم می کنه... . بگذریم بهتره شماها همون خونه بمونید که کمتر هم معذب باشید :)

    سلام بزرگوار...
    با مطلبی مربوط به همین روزها، در خدمتم.
  • افسر امروز
  • یکی از دوستان نظری گذاشته بودن توی وبم که شما بسیجی نیستید یا وقت ندارید درباره بسیج مطلب بذارید(هفته بسیج). از اونجا که نت ندارم و وقت هم، واقعا دیدم دوستان دیگر هم ... بهشون گفتم به لطف هممون هم وبلاگ هامون، هم دانشگاهمون، هم ناحیه مون، هفته و روز بسیج گل کاشتن... این همه پربار بودن اون هم در این سال خاص... دم همه گرم...
    گفتم اینجا هم بگم همه دور هم جمعیم بخونیم...
  • افسر امروز
  • سلام
    کاش زنان جامعه ما همانطور که قبل از خرید هرچیزی مثل لوازم منزل یا لباس نظر خواهی و رصد می کردند، برای شغل و شروع کار هم از باتجربه ها می پرسیدند... اکثر زنان عمر و روحیه از دست رفته شان در محیط های کار را آه می کشند...
  • خط شکن(پاسخی به سجاد موذنی)
  • سرت گیج نره اخوی...
    اگرچه شماها یه عمره دارین گیج میخورین خبر ندارین
    وشایدم خبر دارین و خودتونو زدین به خواب!!!
    سلام خداقوت
    همین که تو راه دین کارکنید خیلیه
    پاسخ:
    حداقلیه البته...
    بله مرض. البته صدا و سیما را شامل میشود.
  • سجاد مؤذنی
  • خطیب مشهور حاج آقای باقری که از شاگردان مرحوم آیت الله میلانی"ره" بودند میگفتند:

    یکبار که در خدمت استادم بودم ایشان فرمودند: فلانی! منبر که میروی 40 نفر از این جوانان پای منبرت را بیاور کارشان دارم! منکه از این دستور استاد تعجب کرده بودم اطاعت امر کرده و 40 نفر از جوانان را آوردم.

    آقا فرمودند: یکی یکی بیایند داخل اتاق؛ ما اصلا نفهمیدیم که چه کار دارد. فقط هر جوانی وارد میشد پس از چند لحظه با چشم گریان بیرون می آمد و اصلا حرف نمیزد ؛ حدودا 20 نفر وارد شدند تا اینکه من بیتابی کردم و داخل رفتم ببینم حکایت چیست؟!

    وقتی وارد اتاق شدم اقا نشسته بودند و کفنش هم کنارش بود و هر جوانی داخل میشد از او سوال میکرد که:

    تو " امام حسیـــن علیه السلام" را دوست داری؟؟؟

    آنها جواب میدادند بله اقا. میفرمود: خیلی؟ جواب میدادند ان شاءالله که همین طور است، به محض اینکه اشک از دیده جوانان جاری میشد اقای میلانی سریع کفن خود را به اشک آنها می مالید. با دیدن این صحنه جوانان بیشتر منقلب میشدند و گریه میکردند و از اتاق بیرون می آمدند.

    بعدا از ایشان سوال کردم: آقا شما که مرجع هستید و اجازه اجتهاد خیلی از مراجع را شما داده اید و ... دیگر به این مسائل احتیاج ندارید.

    آقا فرمودند: اگر چیزی به دردم بخورد همین توسل به حسین زهراست!

    حلال جمیع مشکلات است حسین
    شوینده لوح سیئات است حسین

    ای شیعه تو را چه غم زطوفان بلا
    جایی که سفینة النجاة است حسین

    کرامات معنوی/ص 47 و 48

    پی نوشت:

    حســــین جـــان!

    از خدای من خودت را بخواه برای من!

    به تو رسیدن فقط با دعای تو شدنی است....

    یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ تَشْهَدُ مَقَامِی وَ تَسْمَعُ کَلاَمِی‏...
  • زینب حیدری
  • خداوند رو شاکرم که نه منورالفکرم نه ادای آدمای لارج رو درمیارم من خودمم با تمام انتقاداتی که بهم وارده... اما در مورد شما باید عرض کنم اینکه اصرار دارید به شعورتون بنازید و خود را یوسف ثانی فرض کرده اید جای شکر است انصافا، من شاغلم از نوع خبرنگار و می تونم ادعا کنم تقریبا با تمام اقشار جامعه برخورد داشتم خدارو شکر مشکلی هم نداشتم چون حتما به قول شما با باشعورا برخورد داشتم اما بازم تاکید می کنم شما مردها جنس خودتون رو بهتر می شناسید شما نگاهتون جنسی نیست بلکه جزئی از خلقتتونه برای همین خدا مراعات حریم مرد و زن رو تاکید داره روش وگرنه ذات وجود زن و مرد معنایی پیدا نمی کرد. من اگه به جنس مرد شک دارم یا حد و حدودمو رعایت می کنم بخاطر نگاههای مردای دور و برم نیست بخاطره یه کوچولو مطالعه و مشاهده اس. توصیه می کنم یکم اطلاعاتت رو بالا ببر تا تو هوا ذرت نپرونی..
  • سجاد موذنی 9332662718
  • ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم

    در ره عشق جگردار تر از صد مردیم

    هر زمان بوی خمینی به سر افتد ما را

    دور سیدعلی خامنه ای میگردیم
    ..........................................
    پاسخ:
    به به...
    سلام؛؛؛آره ‏ تاحدی حرفتون درسته امابازم بستگی به
    اون زن داره الان خیلی ازخانوم های شاغل هستن مادرهای بسیارخوبی هم هستن؛؛؛
    پاسخ:
    سلام.
    بر منکرش لعنت!
    سلام
    آخرین پست وبلاگ، نظر بدهید یا انتقاد کنید:
    عاقبت اصرار بر گناه:
    http://zamzame-isar.blogfa.com/post/19
    التماس دعا
    پاسخ:
    یا خداحافظی باحسین(ع) یعنی سلام بر گناه...
    -
    چه اعلا درجه ای ست منطق حسینی!
  • سجاد موذنی 9332662718
  • در محضر استاد/ صدقه ای که رد نخواهد شد

    صدقه را از طرف امام معصوم برای امام معصوم بدهید.

    «حاج آقا مجتبی تهرانی» از آن دسته معلمان اخلاق است که با زبانی ساده توصیه های اخلاقی را برای شاگردان خود بیان می‌کرد. ایشان در یکی از جلسات درس خود چنین توصیه ‌کردند که:

    «اگر می‌خواهی صدقه بدهی، همین طوری صدقه نده، زرنگ باش، حواست جمع باشد، صدقه را از طرف امام معصوم برای سلامتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بده.

    چون این کار تو برای دو معصوم است؛ دو معصومی که خدا آن‌ها را دوست دارد، ممکن نیست خداوند این صدقه تو را رد کند، تو هم اینجا حق واسطه گری ات را می‌گیری. تو واسطه ای و همین حق واسطه گری ست که اجازه می‌دهد تو به مراحل خاص بندگی برسی.»

    برداشتی از کتاب خاطرات حاج آقا مجتبی تهرانی
  • باران نم نم...
  • سلام حامی جان،
    خدا قوت...
    عجب عجیب چسبید مطلبتان...
    با حیا برقرار بمانی...
    اللهم عجل لولیک الفرج
    سلام
    بی نظیر است و کاملن موافقم. پیغمبر خدا تکلیف ما را مشخص کرده است.
    هر چند بعضی جا ها ورود بانوان در عرصۀ اجتماعی واجب میشود اما خیلی جا ها هم بی دلیل است.
    شبکۀ 6 یک کارشناس جوان، آقا و آشنا به مسائل سیاسی رو دعوت کرده اونوقت یه مجری زن گذاشتن برای مصاحبه و گفتگو!
    آخه چه مرضی هست اینکارا رو میکنیم؟؟؟
    پاسخ:
    مرض!
  • سجاد موذنی 9332662718
  • یادش به خیر
    شهید رجایی: ما حاظریم یک تکه نان را سی و پنچ میلیون نفری بخوریم ولی زیر بار زور نرویم.
    سلام
    سپاس ازحضورتان
    برای تو و خویش
    چشمانی آرزو میکنم
    که چراغ ها و نشانه ها را
    در ظلمت مان ببیند
    گوشی
    که صداها و شناسه ها را
    در بیهوشی مان بشنود
    برای تو و خویش
    روحی
    که این همه را
    دربر گیرد و بپذیرد
    اون شعار که شعار شخص من نبوده ولی مشکلی هم باهاش ندارم آرزو می کنم هدایت بشید آرزوی نابودی نمی کنم براتون. شعار مرگ بر ... مختص قشر شماست :)
    خانوم زینب خانم من کلا نمی تونم تصور کنم تفکر و دیدگاهی رو که شماها و مرد های شماها نسبت به زن دارند می دونم درکش براتون سخته ولی ما تصور نمی کنیم که انسان ها فقط اعضای جنسی هستند که هر آن ممکنه ... . ما معتقدیم انسان ها شعور دارند. چیزی که شما از داشتن و اعتقاد داشتن بهش می ترسید.
  • زینب حیدری
  • منظور از مرد جنسیت ایشون بود قطعا خانوم نیستن وگرنه به راحتی می تونست مفهوم ناراحتی زنایی که تو اجتماع فعالیت دارن رو درک کنه.
    اما علی الظاهر از اون دسته مردهایی هستن که در فعالیت های اجتماعی کار کردن با همکار خانوم براشون راحت تره... به هر دلیلی...! و وجود و حضور خانومایی مثل ما عاملی است برای دلخوری ایشون...
  • زینب حیدری
  • ی سوال از خدمت اونکه با اسم آزادمرد نظر میده
    آقا شما برای اشتغال خواهر، مادر، احتمالا همسر و دخترتون هم انقدر لارجه نگاهتون؟ بعید می دونم. خودت مردی و جنس خودتو خوب می شناسی... پس قیف نیا...
    پاسخ:
    ایشون از دوستان منورالفکر ما هستن!
    -
    مطمئنی مَرده ایشون؟!
    :)
  • مقتدر مظلوم
  • سلام خدا قوت

    پاسخ:
    وعلیکم السلام...
  • کانون وبلاگ نویسان قم
  • سلام
    کانون وبلاگ نویسان استان قم در نظر دارد که وبلاگ های فعال استان قم که در زمینه های فرهنگی ،اجتماعی ، سیاسی ، طنز ، ادبی فعایت میکنند را شناسایی و آنها را درسایت های معتبرانتشار دهد.
    از آنجا که مطالب منتخب شما در سایت "کانون وبلاگ نویسان قم" و " پایگاه خبری تحلیلی قم فردا" منتشر میشود؛ لطف فرموده این دو پایگاه را در وبلاگ خود لینک کنید.
    لینک شما نیز در کانون وبلاگ نویسان قم فعال شد.
    http://www.canunqom.ir
    www.qomefarda.ir
    شما یک بار بدون زاویه مطلب بنویس تا ما بدون جهت گیری بخونیم.
    بله می دونم گفته اند که درس دادن به زنان و طبابت زنان شغل مناسبیه برای زنان. شما هم احتمالا به یکی از این دو مشغولی که این ها هم همه از نگاه جنسی به زن ناشی میشه که مبادا احتلاطی پیش بیاد و دین و ایمونمون که به مویی و رویی بنده از دست بره (وای بر این ایمان ها!) و احتمالا وقتی می فرمایید همه مشاغل منظورتون نبوده یعنی همه شغل ها به جز این دو مورد معادل همون لغتیه که عرض کردم.

    ما چیکار کنیم که شما جای ما فکر نکنید اگرهم فکر کردید تصمیم نگیرید و اگر هم تصمیم گرفتید عمل نکنید؟! این طرز تفکر کی از بین خواهد رفت؟ خدا خودش هدایتگر گمراهان باشه...
    پاسخ:
    مگر شماها نبودید که می گفتید "زنده باد مخالف من"؟!
    ...
    بعله ... :)
  • سجاد موذنی 9332662718
  • سلام
    شما نوشابه میخوری؟
    قبل از خوردن نوشابه یه سر به وبلاگم بزن یه مطلبو بخون
    تشکر که جوابمو میدی ولی یکی خواست به نام خودش و نام وبلاگش نظر بده باید چیکار کنه؟فقط به نام من و ناشناس میتونه؟
    تشکر ...
    پاسخ:

    سلام از بنده ست.

    توی قسمت نظرات در بخش مدیریت با تیک، هر آنچه مد نظرتون هست رو پیاده کنید.

    مثلا اگر نمی خواهید امکان دادن نظر برای ناشناس فراهم باشد، تیک ناشناس رو بردارید.

    در خدمتم...

    خونه نشستن و دست تو جیب شوهر بودن چه مزیتی داره که این طرز فکر انقدر ازش دم میزنه؟ زن با مرد فرق داره و هر کاری مناسبش نیست درست. ولی همیشه باید وابسته باشه؟ بعد از بزرگ شدن بچه ها زندگیش به چه دردی می خوره؟!
    این جمله ای که عنوان پستته واقعا شرم آوره. شما همه شغل ها رو با ف...گی برابر کردید وای بر شما... فقط می تونم بگم به عنوان یه دختر خاک بر سرت... سوالاتتونم واضح مطرح کنید اتفاقا ما سوت بلبلی زدن بلد نیستیم جواب دادن بلدیم.
    پاسخ:

    آن که "ادب" را ازشان می آموزند، شمایید پس!

    -

    محض اطلاع حضرت عالی:

    بنده خودم شاغل هستم.

    خیلی از مشاغل اگر نبودند بنده و شما همین دو قِران سواد را هم نداشتیم و یا با اولین عطسه، راهی گورستان می شدیم و خیلی چیزهای دیگر!

    پس می بینید که بنده تمام مشاغل را عرض نکردم و همه چیز را وابسته دانستم به جواب مخاطبینم به سوالات.

    اینکه بنده همین حالا شاغلم یعنی حجت دارم برای خودم.

    -

    یکبار بدون زاویه و جبهه گرفتن مطالب اینجا رو مطالعه بفرمائید!

    سلام قلمتون درست . . .
    متشکرم قشنگ بود .
    میخواهم بسرایمت امشب

    همین امشب که تو سر دلشکسته ای را برزمین گذاشتی

    بقدر میله های قفس برای قناری کوچک

    سخت است

    در بند کشیدن واژه ها برای ترجمه آنچه دارد میگذرد کمی پایین تر

    فقط یک وجب وشاید نیم

    اینجا که همیشه میگویی

    چرا تند میزند

    ومن میدانم که میدانی دارد خجالت میکشد


    اما من تمام سعی خودم را میکنم تا

    این اسارت عبارات

    بیشتر انسانی بنظر برسد


    تو برای من

    عطر همان لیموهای بر لب طاقچه راه خانه مان هستی

    کلبه کوچک نشسته در قلب بیشه را به یاد داری

    آن طاقدیس رقص کنان درختان لیمو را چه


    تو برای من

    صدای پچ پچ زلال رود ک نازنین مان هستی

    همان که هرگاه دلم آشوب است از نبودنت

    قلمدوشش میشوم و

    زیر لب تند تند آیة میخوانم تا برگردی

    همان رود کوچک مان

    حوالی کلبه


    سایه پرَک پری هایی که هروز غروب

    آنجا آب بازی میکنند

    و من دستانت را میکشم

    تا ما هم همبازیشان شویم

    تقلیدی کودکانه اما پر از خواهش


    چقدر شبیه انعکاس آن نارون پریوشی

    حالا که بیشتر فکر میکنم...

    میفهمم تازه

    چرا دوستش دارم نارون را


    وچقدر آن بید بدمست

    به من مانندست

    وقتی زل میزنم به کهرباهایت

    ودر ژرف ترین آن

    خودم را میبینم

    که چونان در آغوشت گرفته ام تنگ

    که آهسته آهسته

    فقط یک سایه میشویم...


    کم کم هوا هم سردتر میشود

    و برگها از عقد شاخسار به در میشوند

    هوا عطر وبوی خاصی دارد برای خودش

    نسیمش تند تر میوزد

    قبل از آنکه بپرسم

    چرایش را گفته ای


    انار درشتی را میشکنم برایت

    شراره ای سرخ که روی سرتاپامان شتک زد

    میخندی و باز دستم می اندازی

    که چرا دست و پایت گم شده است


    ومن که چشمهایم کمی کوچک میشوند

    و گونه هایم سرخ

    فقط میتوانم بگویم

    دانه بهشتی مرا نخورد کسی


    و تو باز میخندی

    وچقدر این خنده ها...

    مثل گوله های برفی

    مثل نرگس های شیرازی

    مثل صدها بار مقابل ساختمان ایستادن تا...

    مثل شکوفه های سیب وگیلاس

    مثل خیس از عرق شدن

    راهی طولانی

    با بنفشه آفریقایی پنهان از چشمها تا...

    مثل صدها قدم بهم چسبیده

    دوشادوش

    مثل جولان های فصل های نارنجی

    مثل رگبار های گاه وبیگاه

    مثل کنجد نان خاش خاشی صبح

    مانده گوشه لب و...

    مثل انتظاری سال به سال

    برای روزی وسط

    فصل زردها ونارنجی ها وقرمزها

    مثل دل گرفتگی غروب ها

    مثل هوایی شدن...ها

    مثل خیلی وقت ها

    خیلی چیزها


    ولی فقط از جنس تو...

  • ن.نوشاد (رستگاری در وقت اضافه)
  • آنچه از روزگار بدست میآید ، با خنده نمیماند و آنچه از دست برود با گریه جبران نمیشود

    خورشید فردا طلوع خواهد کرد ... حتی اگر ما نباشیم . . .
    پاسخ:
    بله...
  • سجاد موذنی 9332662718
  • سلام
    یه وبلاگ ساختم ، تشکر از راهنمایی تون
    تو قسمت نظرات فقط اسم خوئم نوشته میشه باید چیکار کنم که عوض بشه؟
    هرکی نظر میده به نام من تموم میشه
    پاسخ:
    سلام
    مبارکه انشالله
    دیدمش...پس "ناشناس" چطور ثبت شده بود؟

    سلام
    دیگه انقد از وبلاگ شما تعریف شد که دیگه مشتاقانه دوباره اومدم:)
    خب راس میگه دیگه
    ماشاالله قلم
    ماشاالله توانایی
    ماشاالله تحلیل
    ماشاالله انتخاب موضوع

    به امید اومدنی مثل سابقم فعلا
    پاسخ:
    کجایی شما؟
    چشمامون کم سو شده خوش ذوق...
    -
    اینا که گفتی منم؟!
    محبت داری شما(خجالت در حد وحشتناک)
    در کلیشه سازی تبلیغات تلویزیونی زن ایرانی مساوی است با شخصی که همیشه در حال انجام نظافت، پخت و پز است و در این رابطه مدرن‌ترین ابزارهای خانه و آشپزخانه هم کمکی به او در کارهای خانه نمی‌کنند. زن ایرانی طوری در تبلیغات به تصویر کشیده می‌شود که دغدغۀ اصلی زندگی او نظافت منزل و امور آشپزخانه است و فراتر از آن نمی‌رود. منکر نقش سنتی زن در خانواده نمی‌شویم اما باید زنان در تصاویر تبلیغاتی عهده­دار مسائل دیگری باشند. می‌توان گفت حضور زنان در آگهی­های تبلیغاتی بر خلاف آن چیزی است که در جامعه اتفاق می‌افتد. مشاغل حرفه­ای زنان در محیط‌های اجتماعی و اقتصادی باید نشان داده شود. حضور زنان در همۀ عرصه‌ها و مکان‌های مختلف اعم از روستا و شهر به تصویر کشیده شود.
    پاسخ:

    صدالبته...

    هرچند که جدیدا ها مردان کفگیر بدست هستند در آشپزخانه!

  • سرباز طلوع
  • ***سلام همسنگری ...
    خیلی قلم خوبی داری ... زیبا نوشتی ...
    خیلی دغدغه ی خوبی بود ... برای یک مسلمان که داره جامعه ی شیعی خودش رو این القای اشتباه فکری می بینه ...
    الهی بالحق الحسین ع... اشفع صدر الحسین ع ... بظهور الحجه عج...الهی آمین...***

    + یازهرا(سلام الله علیکِ)
    خداقوت...
  • زهرا رئیسی
  • سلام حامی جان
    خیلی قلم خوبی داری کلی خوشحال شدم از خوندن پست جدیدت. چقدر خوب که نوشتی امیدوارم همه بخونن و تاثیر بگیرن. به خصوص برا ما و شغلمون هم تلنگر بود
    پاسخ:
    خداروشکر که دل نرمی دارید...
    این نعمتها جای شکر داره!
    چند تا مرد جوان رسیدند خدمت علامه حسن زاده آملی گفتند: آقا! یک نصیحتی بفرمایید تا استفاده کنیم.
    علامه فرمودند: سعی کنید با نامحرم رابطه نداشته باشید، چه زن باشد، چه مرد!!!
    گفتند: آقا مگر مرد هم بر مرد نامحرم میشه؟!!!
    علامه فرمودند: هر کس با خدا ارتباط ندارد نامحرم است.
  • صدیقه خانم
  • با سلام خدمت شما و تشکر از حضورتون. ایام محرم و شهادت سرور و سالار شهیدان عالم اباعبد الله الحسین(علیه السلام) رو به شما تسلیت عرض میکنم. ان شاءالله که بتونیم از این ایام نهایت استفاده رو داشته باشیمو پیرو واقعی اهل بیت باشیم
    سلام...
    کاش بفهمند..که نمی فهمند...
    در غرب زن کالاست...همین
    چی بگم آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    التماس دعا
    یاعلی مددی
    پاسخ:
    در شرق هم دارد نزدیکتر میشود هر روز...
  • مهاجرجهادی
  • شهیدبهشتی:زن دراسلام زنده،سازنده ورزمنده است به شرط آنکه لباس رزمش لباس عفتش هم باشد
    متاسفانه الان یه دسته ازخانمها قسمت اول این متن رو مجوزکاراشون قراردادند بدون اینکه به قسمت دوم متن توجه کنند!
    ممنون خیلی قشنگ بود،انشاا..تلنگری برای هممون باشه
    پاسخ:
    رزمنده بودن...
    حلقه مفقوده زندگی های امروزی!
    سلام

    مثل این خانم باشید! :
    http://zamzame-isar.blogfa.com/post/9
    پاسخ:
    بزودی می بینمش حتما...
    سلام
    من دقیقا به همین علت به شدت نگران آینده ی بچه های این مملکتم. حتی بچه خودم :(
    پاسخ:
    میشود تمهیداتی اندیشید که پدر و مادر بیشتر از کسب درآمد هرچه بیشتر و رفع نیازهای نامتناهی فرزندان، به فکر تربیت و پرورش و تعالی فرزندانشون باشند...

    اشتباه نکن
    این صدای فریاد جاروی رفتگر خسته بر تن کسالت بار خیابان های نه چندان پاک نیس
    صدای پاهای بی رمق من ند اینان؛ که تنهایی اش را برسر برگ های خشک از چشم درخت همسایه افتاده تلافی میکند

    و من پاییز را دوست دارمش چون براین بسیار خاطره مرگ ست
    روز وشبش دلگیر ست چونان خانه کوچک همیشه ام
    هوایش سرد ست چون تن بی جان واپسینم
    و همین برگ های تنها مانده از یار ریشه دار در خاکشان
    چه غریب مرا به یادم می برد؛ که روزی نه چندان دور از چشم ش خواهم ریخت
    آن آواز و دُرنای لَخت آمدنم
    آن شلوغ بازار آغاز
    آن همه امید ودعا
    آن همه لیلی گمشده بدامان مجنون رغائب
    آن همه زنجیر وتنیده به جسم نحیف جان م
    وآن همه العفو های خورده ومانده درگلو
    وآن همه گردن کج کردن های گردنِ کلفت نفسِ نفَس گیر در آن خلوت های مدام مهجورم
    و من چه مشتاق توام ای خفته در زمین
    ای مسافر سفیدپوش
    سایه شدن م بس ست
    بیرون ریز دل پر خویشت را

    پاییز را عاشقم چون یاد توست برایم مکرر
    عمری آهسته رفتم
    برسرپنجه دویدم که خوابت برهم نیاید
    تا مرا نبینی
    مرا یاد نیاری
    چه آن که کودکی ام در آغوش ت گذشت
    بی مهابا از هراس
    که حتی بارها چرت هشیار به اذن الله ت را پاره ها کردم و ریسه ها رفتم از مستانگی بی خبری
    از بی اختیاری بازی با شیر روزگارمهیب
    روزهایی که هردو دست وپایم بر سرت میکوفتم
    و تو تنها نگاه می کردی و شانه به شانه میشدی
    صبورانه ودر انتظار
    وحالا آن چنان بی پروا شده ام که بجای پاهای بی جان وبی صدا شده ام
    عصا برداشته ام
    عصایی تا سوهان روح ت شوم
    تا برسرت بکوبم
    تا مرا به یاد آری
    مرا ببینی
    مرا با خود ببری
    حالا دیگر من هم صبورانه نگاه کهنسال تورا مینگرم که تا کی برق جوانی درآن شعله کشد
    که تا کی رسد آن پیغام إذن

    پاییز را عاشقم که زاغ هایش مرا تداعی زمین خالی زیر پایم ند
    تداعی طعمی داغ درسینه یخ سان روزهای نسیان
    تداعی ندامت آن برادر
    تداعی آن توبه نصوح آن برادر
    تداعی فرصتی که همیشه بوده
    از تو به من نزدیکتر ای سفید پوش
    تداعی تعلق جانانه ام به تو ای خانه کوچک
    تداعی برف سنگینی که راه دستان محتاج را به اینجا خواهد بست
    تداعی سفری سخت
    سفری بس بلند
    با تنی نحیف و جانی بی رمق

    پاییز را عاشقم چون یاد دارد بی کسی را
    و هان ای تو!
    از چشم دنیا خواهند انداختت
    از چشم دنیا بیانداز خویشت را
    تا توان سفر ت هست
    سیمرغ هروز از فراز آسمانمان میگذرد
    این است بهانه نگاه خیره مانده ام به آسمان
    و گردن کج ایامم در پیش آن خواهش خالص
    و این اشک بی پناهِ بی اثر
    و این عصای کهنه سالی که سوار براوج جوانی برسر مرگ میکوبم
    من آماده ام ولی
    بهای دل کندن امروزم را
    بهای پیرساختن اجل م را
    اشک میخواهم
    اشک میستانم
    اشک سیمرغ
    اشک خونین سیمرغ
    غوطه در خون می خواهم
    و بد مستی نجوای ذکر عروج را

    پاییز را عاشقم
    دنیا را خسته
    سیمرغ را چشم براه

    و مست در لذت گناهی ازلی
    که آن گناه نخستین هم، مهر تو بود ای امیر...

    گویند سر سوختن پروانه دل دادن ست به شمعی خودسوخته
    شمع میسوزد وپروانه بی قرارش طواف میدهد بال وپر را
    چونان مست وبیخبر که هم آغوشی اش باور نمی آید
    و شعله ،بال وپر میگیرد وپروانه جان میسپارد

    و که داند
    که آن که دارد خبری
    بی خبر از خویش بود
    ------------------------------
    اینم یه جورشه!
    تولدت مبارکم...



    پاسخ:
    احساست و بیانش یدونه ست و آشنا برای من...
    -
    چه حال خوبی دادی بهم امشب!
    -


    تا اونروز هنوز خیلی مونده ها! :)
    میشه گف تقریبا بیشتره خاتنومای شاغل میگن به هیچ عنوان اجازه نمیدم دخترم وارد فضای کار بشه....(خانومایی که براشون مهمه که شانیت زنانه شون زیر نگاه نامحرم از بین نره)

    اتفاقا چند روز پیش هم بحثشو داشتیم با نیره...امثال ماها بشدت مخالفیم با حضور زن در اجتماع فعلی(مگر بنا به ضرورت)

    سلام

    یا حق
    پاسخ:
    سلام...
    همه آنها که دروغ میگویند مثل آب خوردن، از دروغ شنیدن بیزارند!
  • علی اخلاصمند
  • سلام

    احسنت .. احسنت .. همون لایک امروزی !!!
    پاسخ:
    حالا که وزیر ارشاد هم دارند تلاش میکنند فیسبووق، "محبوبِ آقای وزیر خارجه" از فیلترینک خارج بشه باید هم ادبیاتمون رو اندکی تغییر بدیم.
    سلام...
  • زینب حیدری
  • عزیزم اینا نه منورالفکرن و نه دلشون به حال من و تو سوخته و نگران روحیه منزوی ما هستن
    اینایی که دم از حقوق زن میزنن دو دسته هستن: دسته اول زنایی هستن که منافعشون داره از ی جایی تامین میشه به بیان بهتر پول می گیرن که زنا رو از خونه بیرون بکشن تا به عنوان نیروی کاری ارزان قیمت و بهره ور ازش سواستفاده کنن

    دسته دوم مردایی هستن که بازم بخاطر منافعشون و نیروی کاری ارزان قیمت براشون میصرفه زن تو خونه نباشه و به بیان بهتر اجتماعی تر بشه تا جامعه رشد کنه

    اما این وسط ی دسته سومی هم هستن که از قضا این دسته هم مردن و چون حال ندارن بار زندگی رو با این تورم و گرونی به دوش بکشن ترجیح میدن همسرانی اجتماعی و باکلاس داشته باشن این دسته هرازگاهی رگ غیرتشون قلقلکش میشه اما چاره ندارن یا باید بار زندگی رو به تنهایی بکشن یا به ناچار زیپ دهنشونو بکشن و دیگه حرف نزنن

    و اما این وسط می مونه من و تو و امثال ما:

    باید بسوزیم و بسازیم که همچین بگی نگی با این سوختن و ساختن حال می کنیم تا جونشون در آد اونایی که هر تیکه و متلکی میندازن میخوره به سپر چادرمون



    پاسخ:
    یه دسته پنجمی هم هست:
    خانومهای شریفی که بار زندگی تنها به دوش خودشونه و باید کار کنن تا بتونن ادامه حیات بدن.
    و چه خوبه میشد اگر هیچکدوم از این چهار دسته اجازه بهره کشی به سودجوها نمیدادند!
    سلام
    تشکر از حضورتون
    چند وقتی بود به روز نبودید خیلی خوش حالم از حضورتون
    چطور وبلاگ را ir کردید؟
    پاسخ:
    متشکرم
    دعوتنامه ارسال میشه خدمتتون، به سایت بیان دعوت میشید و بعد وبتون رو میسازید...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی