قم، سیاه است این روزها...
"عزیزتر از همه برایم...
خودتان خوب میدانید عجیب گره کوری خورده بر دلی که گیر شماست
خوب میدانید با دنیا عوض نمیکنم هم"سایه" گی شما را
خوب میدانید به هربار "سلام"م به شما می بالم در دل...هر چقدر هم سقف معرفتش کوتاه باشد
خوب میدانید شب هایی که در صحن "امام رضا"یتان قدم میزنم، انگار دارم زندگی کردن را می بلعم
خوب میدانید که برای "ذره" ای از دعایتان در حق م، دیوانگی ها کرده ام
شما بهتر از هر کسی میدانید "نفس م میگیرد در هوایی که نفس هایتان نباشد..."
پی نوشت:
السلام علیک یا فاطمه المعصومه(س) اشفعی لنا فی الجنة...
چقدر دلگیر است این روزها، شهری که سندش شش دانگ بنام شماست، بانو...
من میتونم تمام زیباییهای پیرامونم را ببینم ،
کسانی هستند که دنیایشان همیشه تاریک و سیاه هست …
خدایا ؛
من میتونم راه برم ،
کسانی هستند که هیچوقت نتونستهاند حتی یک قدم بردارند …
خدایا از تو ممنونم ؛
که دل رئوف و شکنندهای دارم ،
کسانی هستند که این قدر دلشون سنگ شده که هیچ محبت و احساسی رو درک نمیکنن …
خدایا سپاسگزارم ؛
که به من این شانس رو دادی که بتونم به دیگران کمک کنم ،
کسانی هستند که از این نعمت و برکت وافری که به من دادهای بیبهرهاند …
خدای عزیزم ؛
من میتونم کار کنم ،
کسانی هستند که برای رفع کوچکترین نیازهای روزمرهشون هم به دیگران محتاجند ،
برای این نعمت بزرگ از تو سپاسگزارم …
خدای دوستداشتنی من، از تو ممنونم ؛
که کسی هست که منو دوست داره ،
کسانی هستند که بود و نبودشون واسه هیچکس مهم نیست …
و بیش از همهی اینها ؛
برای هدیهای که هر روز با هزار عشق و امید به من میدهی از تو سپاسگزارم …
هدیهای که نامش زندگیست…