دارم لحظه ها را میشمارم برای آمدنت.
این روزها اگر چشمانم روی ویترین مغازه ای میماند، یقین بدان پیِ "سیاه"ترین میگردد برایت..
تصویر ابرهای بیقرار پاییز و هوای دیوانه ای اش همیشه حالِ دلم را زیر و رو کرده است؛ دوست داشتنیترین "بلاتکلیف" دنیاست آخر!
حالا که هر نفس م با شوق رسیدنت میآید و میرود، به مهر و آبان و آذر عاشقترم...
اینهمه دلگیری دارد نوید "غم"ات را میدهد به دلم.
الهِ رازقم!
شاهد باش که درونم غوغاست برای قِرانی سهم بیشتر از مُحَرَم ارباب...
-
پی نوشت:
ریاضت سختی میکشم این روزها.